معنی فارسی encountered

B1 /ɪnˈkaʊntɚd/

مواجه شدن با چیزی یا کسی، معمولاً به طور غیر منتظره.

To come upon or meet someone or something unexpectedly.

مکالمه با هوش مصنوعی آموزش زبان با فیلم

verb

معنی(verb):

To meet (someone) or find (something), especially unexpectedly.

معنی(verb):

To confront (someone or something) face to face.

معنی(verb):

To engage in conflict, as with an enemy.

مثال:

Three armies encountered at Waterloo.

example

معنی(example):

من در پارک با یک دوست قدیمی ملاقات کردم.

مثال:

I encountered an old friend at the park.

معنی(example):

او در حین سفر با مشکلاتی مواجه شد.

مثال:

She encountered difficulties while traveling.

معنی فارسی کلمه encountered

مواجه شدن با چیزی یا کسی، معمولاً به طور غیر منتظره.