معنی فارسی encrypting
B2رمزگذاری فرآیندی است که در آن اطلاعات به گونهای تغییر مییابند که فقط افراد مجاز میتوانند آنها را بخوانند.
The act of converting information or data into a code to prevent unauthorized access.
- verb
verb
معنی(verb):
To conceal information by means of a code or cipher.
example
معنی(example):
فرایند رمزگذاری دادهها آنها را بدون کلید غیرقابل خواندن میکند.
مثال:
The process of encrypting data makes it unreadable without a key.
معنی(example):
او در حال رمزگذاری پیام است تا از حریم خصوصی اطمینان حاصل کند.
مثال:
He is encrypting the message to ensure privacy.
معنی فارسی کلمه encrypting
:
رمزگذاری فرآیندی است که در آن اطلاعات به گونهای تغییر مییابند که فقط افراد مجاز میتوانند آنها را بخوانند.