معنی فارسی encyclopedism

B2

علاقه به جمع‌آوری و سازمان‌دهی اطلاعات به صورت دائره‌المعارفی.

The practice or philosophy of compiling knowledge in the form of an encyclopedia.

noun
معنی(noun):

Encyclopedic knowledge or learning.

example
معنی(example):

علاقه او به دائره‌المعارف‌نویسی باعث شد که مجموعه‌ای از خود منتشر کند.

مثال:

Her passion for encyclopedism led her to publish her own series.

معنی(example):

ظهور دائره‌المعارف‌نویسی نحوه اشتراک‌گذاری اطلاعات را تغییر داد.

مثال:

The rise of encyclopedism changed how information was shared.

معنی فارسی کلمه encyclopedism

: معنی encyclopedism به فارسی

علاقه به جمع‌آوری و سازمان‌دهی اطلاعات به صورت دائره‌المعارفی.