معنی فارسی encystment
B1انکیست، حالت انتقال به وضعیت محفوظ و مقاوم به تغییرات محیطی.
The state of being enclosed in a cyst, particularly for protection.
- NOUN
example
معنی(example):
مرحله انکیست مهم است در چرخه زندگی برخی از انگلها.
مثال:
The encystment stage is crucial in the life cycle of certain parasites.
معنی(example):
انکیست شدن میتواند در شرایط نامساعد محیطی اتفاق بیفتد.
مثال:
Encystment can occur in adverse environmental conditions.
معنی فارسی کلمه encystment
:
انکیست، حالت انتقال به وضعیت محفوظ و مقاوم به تغییرات محیطی.