معنی فارسی endarchies

B1

مجموعه‌ای از سیستم‌ها یا نظریه‌های حاکمیتی که بر مبنای قدرت درونی استوارند.

A collection of systems or theories of governance based on internal power.

example
معنی(example):

اندارکی‌های تمدن‌های مختلف فرهنگ‌های آنها را شکل داده است.

مثال:

The endarchies of various civilizations have shaped their cultures.

معنی(example):

تاریخ‌نگاران اندارکی‌ها را برای درک توسعه اجتماعی بررسی می‌کنند.

مثال:

Historians study the endarchies to understand societal development.

معنی فارسی کلمه endarchies

: معنی endarchies به فارسی

مجموعه‌ای از سیستم‌ها یا نظریه‌های حاکمیتی که بر مبنای قدرت درونی استوارند.