معنی فارسی endlessly
B1به صورت بیپایان، بدون حد یا انتها، یا به شکل مداوم و پیوسته.
Without end; in a manner continuing indefinitely.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an endless manner; continuously without limit.
example
معنی(example):
او به طور بیپایانی درباره تعطیلاتش صحبت کرد.
مثال:
She talked endlessly about her vacation.
معنی(example):
فیلم به نظر میرسید که بیپایان ادامه دارد.
مثال:
The movie seemed to go on endlessly.
معنی فارسی کلمه endlessly
:
به صورت بیپایان، بدون حد یا انتها، یا به شکل مداوم و پیوسته.