معنی فارسی endpiece
B1پایانی که معمولاً در یک کار هنری، کتاب یا پروژه وجود دارد.
The final part of something, often where a piece is completed.
- NOUN
example
معنی(example):
پایان کتاب یک بخش مهم است.
مثال:
The endpiece of the book is an important section.
معنی(example):
او یک قطعه پایانی برای کامل کردن مجسمه اضافه کرد.
مثال:
He added an endpiece to complete the sculpture.
معنی فارسی کلمه endpiece
:
پایانی که معمولاً در یک کار هنری، کتاب یا پروژه وجود دارد.