معنی فارسی enduringly

B2

به طور پایدار، برای مدت طولانی و بدون تغییر.

In a manner that continues or lasts for a long time.

example
معنی(example):

خاطرات کودکی او به طور پایدار در قلبش باقی می‌ماند.

مثال:

The memories of her childhood enduringly remain in her heart.

معنی(example):

آنها در همه آزمایش‌ها به طور پایدار یکدیگر را دوست داشتند.

مثال:

They loved each other enduringly through all trials.

معنی فارسی کلمه enduringly

: معنی enduringly به فارسی

به طور پایدار، برای مدت طولانی و بدون تغییر.