معنی فارسی enfoil
B2پیچیدن یا پنهان کردن اطلاعات برای جلوگیری از افشاء.
To wrap or cover something, usually to conceal it.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند نامهها را طوری بپیچند که محرمانه بمانند.
مثال:
They decided to enfoil the letters to keep them confidential.
معنی(example):
تا طوری برنامهها را بپیچانید که از دشمنان حفاظت شود.
مثال:
To enfoil the plans means to protect them from enemies.
معنی فارسی کلمه enfoil
:
پیچیدن یا پنهان کردن اطلاعات برای جلوگیری از افشاء.