معنی فارسی engineman

B2

مرد موتورچی، فردی که مسئولیت و کارکرد موتور را دارد.

A person who operates and manages an engine, especially in a vehicle.

example
معنی(example):

مرد موتورچی با مهارت لوکوموتیو را کنترل کرد.

مثال:

The engineman skillfully operated the locomotive.

معنی(example):

یک مرد موتورچی مسئول عملکرد موتور است.

مثال:

An engineman is responsible for the engine's performance.

معنی فارسی کلمه engineman

: معنی engineman به فارسی

مرد موتورچی، فردی که مسئولیت و کارکرد موتور را دارد.