معنی فارسی engraced
B1زینت داده شده، چیزی که به شکل زیبایی متجلی شده است.
To have been enhanced or beautified, especially by presence.
- VERB
example
معنی(example):
وجود او اتاق را با عطری گرم زینت بخشید.
مثال:
Her presence engraced the room with a warm ambiance.
معنی(example):
آنها احساس کردند که این رویداد با مهمانان برجستهای زینت داده شده است.
مثال:
They felt that the event was engraced by such distinguished guests.
معنی فارسی کلمه engraced
:
زینت داده شده، چیزی که به شکل زیبایی متجلی شده است.