معنی فارسی enhamper
B1مختل کردن، مانع شدن از پیشرفت یا فعالیتی.
To hinder or obstruct someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
باران ممکن است برنامههای پیکنیک ما را مختل کند.
مثال:
The rain can enhamper our picnic plans.
معنی(example):
مشکلات فنی میتواند پیشرفت پروژه را مختل کند.
مثال:
Technical issues can enhamper the progress of the project.
معنی فارسی کلمه enhamper
:
مختل کردن، مانع شدن از پیشرفت یا فعالیتی.