معنی فارسی enjeopard
B1باعث قرار گرفتن در وضعیت خطرناک یا وضعیتی که در آن یک چیز ممکن است از دست برود.
To expose to danger or harm.
- VERB
example
معنی(example):
اقدامات او ممکن است شغلش را در خطر قرار دهد.
مثال:
His actions may put his career in jeopardy.
معنی(example):
جادههای یخزده برای مسافران خطر ایجاد کرد.
مثال:
The icy roads posed a jeopardy to travelers.
معنی فارسی کلمه enjeopard
:
باعث قرار گرفتن در وضعیت خطرناک یا وضعیتی که در آن یک چیز ممکن است از دست برود.