معنی فارسی enkennel

B1

داخل قفس کردن حیوانات.

To confine or put animals into a kennel.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که سگ‌ها را برای ایمنی در قفس قرار دهند.

مثال:

They decided to enkennel the dogs for safety.

معنی(example):

داوطلبان شب‌ها حیوانات ولگرد را در قفس قرار خواهند داد.

مثال:

The volunteers will enkennel the stray animals tonight.

معنی فارسی کلمه enkennel

: معنی enkennel به فارسی

داخل قفس کردن حیوانات.