معنی فارسی enkindle

B2

به روشن ساختن یا دوباره شعله‌ور کردن چیزی اشاره دارد.

To spark or ignite something, often referring to feelings or interest.

verb
معنی(verb):

To kindle; to arouse or evoke.

example
معنی(example):

معلم امیدوار بود که علاقه دانش‌آموزانش به علوم را دوباره شعله‌ور کند.

مثال:

The teacher hoped to rekindle her students' interest in science.

معنی(example):

او تلاش کرد تا دوستی‌شان را پس از مدتی طولانی از سر بگیرد.

مثال:

He tried to rekindle their friendship after a long time apart.

معنی فارسی کلمه enkindle

: معنی enkindle به فارسی

به روشن ساختن یا دوباره شعله‌ور کردن چیزی اشاره دارد.