معنی فارسی enkindled
B1شعلهور شده، به معنای آغاز شدن یا تشدید احساسات و اشتیاقها.
Having ignited or intensified feelings, passions, or desires.
- verb
verb
معنی(verb):
To kindle; to arouse or evoke.
example
معنی(example):
سخنرانی، اشتیاقی برای حفاظت از محیط زیست را شعلهور کرد.
مثال:
The speech enkindled a passion for environmental protection.
معنی(example):
دوستی آنها، تمایل به ماجراجویی را شعلهور کرده بود.
مثال:
Their friendship had enkindled a desire for adventure.
معنی فارسی کلمه enkindled
:
شعلهور شده، به معنای آغاز شدن یا تشدید احساسات و اشتیاقها.