معنی فارسی enlargedly
B1به طور بزرگ یا مفصل، در زمینه و یا ابعاد وسیعتر.
In a manner that is enlarged or expanded.
- ADVERB
example
معنی(example):
عکس به طور بزرگ روی دیوار نمایش داده شد.
مثال:
The photo was enlargedly displayed on the wall.
معنی(example):
او به طور مفصل درباره برنامههایش برای آینده صحبت کرد.
مثال:
He spoke enlargedly about his plans for the future.
معنی فارسی کلمه enlargedly
:
به طور بزرگ یا مفصل، در زمینه و یا ابعاد وسیعتر.