معنی فارسی enlevement
B1عمل جمعآوری یا دور کردن چیزی.
The action of removing or collecting items.
- NOUN
example
معنی(example):
جمعآوری زباله برای سلامت محیط زیست مهم است.
مثال:
The enlevement of waste is important for environmental health.
معنی(example):
روشهای جمعآوری در شهر باید بهبود یابد.
مثال:
Enlevement procedures need to be improved in the city.
معنی فارسی کلمه enlevement
:
عمل جمعآوری یا دور کردن چیزی.