معنی فارسی enlight
B2آگاه کردن یا روشن کردن ذهن دیگران با اطلاعات و دانش.
To provide knowledge or insight to someone.
- VERB
example
معنی(example):
این سخنرانی هدفش آگاهکردن مخاطبان درباره تغییرات اقلیمی بود.
مثال:
The lecture aimed to enlight the audience about climate change.
معنی(example):
کتابها میتوانند خوانندگان را در موضوعات مختلف آگاه کنند.
مثال:
Books can enlight readers on various subjects.
معنی فارسی کلمه enlight
:
آگاه کردن یا روشن کردن ذهن دیگران با اطلاعات و دانش.