معنی فارسی enlistee
B1داوطلب، شخصی که برای پیوستن به یک واحد نظامی ثبت نام میکند.
A person who has signed a contract to join the military.
- NOUN
example
معنی(example):
داوطلب برای شروع آموزش در ارتش هیجان زده بود.
مثال:
The enlistee was excited to start training for the army.
معنی(example):
هر داوطلب باید قبل از پیوستن یک معاینه پزشکی را انجام میداد.
مثال:
Each enlistee had to complete a medical examination before joining.
معنی فارسی کلمه enlistee
:
داوطلب، شخصی که برای پیوستن به یک واحد نظامی ثبت نام میکند.