معنی فارسی enodation
B1فرایند علامتگذاری یا تعیین زمان به منظور برنامهریزی.
The act or process of marking or designating time for an event.
- NOUN
example
معنی(example):
فرایند enodation نیاز به برنامهریزی دقیق دارد.
مثال:
The enodation process requires careful planning.
معنی(example):
Enodation برای موفقیت در پروژههای پیچیده ضروری است.
مثال:
Enodation is essential for success in complex projects.
معنی فارسی کلمه enodation
:
فرایند علامتگذاری یا تعیین زمان به منظور برنامهریزی.