معنی فارسی enqueueing

B1

عمل enqueue کردن، به معنای گذاشتن چیزها در صف به منظور پردازش است.

The action of placing items in a queue.

verb
معنی(verb):

To add an item to a queue.

example
معنی(example):

ما درخواست‌ها را در صف قرار می‌دهیم تا زمان پردازش بهینه‌سازی شود.

مثال:

We are enqueueing the requests to optimize processing time.

معنی(example):

آنها اسناد را برای بررسی در صف قرار می‌دهند.

مثال:

They are enqueueing the documents for review.

معنی فارسی کلمه enqueueing

: معنی enqueueing به فارسی

عمل enqueue کردن، به معنای گذاشتن چیزها در صف به منظور پردازش است.