معنی فارسی ensconce

B2 /ɛnˈskɑns/

ایمن و راحت نشستن یا پناه گرفتن در یک مکان.

To settle comfortably or securely in a place.

verb
معنی(verb):

To place in a secure environment.

معنی(verb):

To settle comfortably.

example
معنی(example):

او یک مکان دنج پیدا کرد تا خود را با یک کتاب نشاندار کند.

مثال:

He found a cozy spot to ensconce himself with a book.

معنی(example):

گربه خود را در گرمای پتو نشاندار کرد.

مثال:

The cat ensconced itself in the warmth of the blanket.

معنی فارسی کلمه ensconce

: معنی ensconce به فارسی

ایمن و راحت نشستن یا پناه گرفتن در یک مکان.