معنی فارسی enscrolling
B1عملی که در آن فرد صفحه نمایش را برای مشاهده مطالب مختلف حرکت میدهد
The act of moving through content on a screen.
- VERB
example
معنی(example):
من بعد از ظهر را به اسکرول کردن در شبکههای اجتماعیام گذراندم.
مثال:
I spent the afternoon enscrolling through my social media.
معنی(example):
او از اسکرول کردن در مقالات برای سرگرمی لذت میبرد.
مثال:
She enjoys enscrolling through articles for fun.
معنی فارسی کلمه enscrolling
:
عملی که در آن فرد صفحه نمایش را برای مشاهده مطالب مختلف حرکت میدهد