معنی فارسی enshroud
B2پوشاندن یا محاصره کردن چیزی با چیزی دیگر به طوری که قابل مشاهده نباشد.
To cover or conceal something completely; to envelop in a shroud.
- verb
verb
معنی(verb):
To cover with (or as if with) a shroud
example
معنی(example):
مه شروع به پوشاندن شهر در رمز و راز کرد.
مثال:
The fog began to enshroud the city in mystery.
معنی(example):
آنها سعی کردند حقیقت را با دروغها پوشش دهند.
مثال:
They tried to enshroud the truth with lies.
معنی فارسی کلمه enshroud
:
پوشاندن یا محاصره کردن چیزی با چیزی دیگر به طوری که قابل مشاهده نباشد.