معنی فارسی enskied
B1به معنای تزئین یا پر کردن آسمان با جلوهای زیبا.
To enhance or beautify the sky with vibrant elements.
- VERB
example
معنی(example):
بعد از ظهر به طرز زیبایی با ابرهای رنگی آراسته شده بود.
مثال:
The afternoon was beautifully enskied with colorful clouds.
معنی(example):
آنها تخیل خود را با رنگهای زنده تزئین کردند.
مثال:
They enskied their imagination with vibrant colors.
معنی فارسی کلمه enskied
:
به معنای تزئین یا پر کردن آسمان با جلوهای زیبا.