معنی فارسی enslaver

B2

برده‌دار، شخصی که دیگران را به بردگی می‌کشاند و آزادی آنها را سلب می‌کند.

A person who enslaves others, taking away their freedom.

example
معنی(example):

برده‌دار آزادی بسیاری از افراد را گرفت.

مثال:

The enslaver took away the freedom of many individuals.

معنی(example):

تاریخی، یک برده‌دار از اسیران خود سوءاستفاده می‌کرد.

مثال:

Historically, an enslaver would exploit their captives.

معنی فارسی کلمه enslaver

: معنی enslaver به فارسی

برده‌دار، شخصی که دیگران را به بردگی می‌کشاند و آزادی آنها را سلب می‌کند.