معنی فارسی enswathes

B1

پوشاندن چیزی به طور کامل با ماده یا شئ دیگر.

To wrap or envelop completely in something.

verb
معنی(verb):

To swathe; to envelop, as in swaddling clothes.

example
معنی(example):

هنرمند مجسمه را با پارچه‌های رنگارنگ پیچیده است.

مثال:

The artist enswathes the statue in colorful fabrics.

معنی(example):

در زمستان، شهر با چراغ‌های جشنواره‌ای خود را می‌پیچاند.

مثال:

In winter, the city enswathes itself with festive lights.

معنی فارسی کلمه enswathes

: معنی enswathes به فارسی

پوشاندن چیزی به طور کامل با ماده یا شئ دیگر.