معنی فارسی entailments

B2

نتایج یا پیامدهای ناگزیر یک رویداد یا عمل.

The outcomes or consequences that are necessarily implied by an act or event.

example
معنی(example):

پیامدهای تصمیم او به‌طور فوری واضح نبود.

مثال:

The entailments of his decision were not immediately clear.

معنی(example):

پیامدهای قرارداد شامل چندین تعهد است.

مثال:

The entailments of the contract include several obligations.

معنی فارسی کلمه entailments

: معنی entailments به فارسی

نتایج یا پیامدهای ناگزیر یک رویداد یا عمل.