معنی فارسی enteral

B2

مرتبط با سیستم گوارش و راه‌های وارد کردن مواد مغذی به بدن به غیر از دهان.

Related to or occurring within the intestine.

adjective
معنی(adjective):

Of, pertaining to, within, or by way of the intestine; enteric.

example
معنی(example):

تغذیه انت رالی برای بیماران که نمی‌توانند از طریق دهان غذا بخورند ضروری است.

مثال:

Enteral feeding is essential for patients who cannot eat by mouth.

معنی(example):

دارو به صورت انت رالی تجویز گردید تا جذب مناسب آن تضمین شود.

مثال:

The medicine was given enterally to ensure proper absorption.

معنی فارسی کلمه enteral

: معنی enteral به فارسی

مرتبط با سیستم گوارش و راه‌های وارد کردن مواد مغذی به بدن به غیر از دهان.