معنی فارسی enterprize
B2طرح یا پروژهای که برای انجام آن اقدام میشود.
A project or undertaking, particularly a significant or ambitious one.
- NOUN
example
معنی(example):
طرح او راهاندازی یک اپلیکیشن جدید برای علاقهمندان به تناسب اندام بود.
مثال:
His enterprize was to launch a new app for fitness enthusiasts.
معنی(example):
این طرح هدفش به انقلاب کشیدن نحوه ارتباط افراد بود.
مثال:
The enterprize aimed to revolutionize the way people connect.
معنی فارسی کلمه enterprize
:
طرح یا پروژهای که برای انجام آن اقدام میشود.