معنی فارسی enthralling
B2مجذوب‌کننده، به شدت جذاب و گیرنده، به طوری که نمی‌توان از آن چشم برداشت.
Extremely fascinating or charming, holding one's attention completely.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To hold spellbound; to bewitch, charm or captivate.
معنی(verb):
To make subservient; to enslave or subjugate.
adjective
معنی(adjective):
Exciting and absorbing
example
معنی(example):
فیلم به قدری مجذوب‌کننده بود که آن را دو بار تماشا کردم.
مثال:
The film was so enthralling that I watched it twice.
معنی(example):
او داستانی مجذوب‌کننده تعریف کرد که همه را در لبه‌ی صندلی‌هایشان نگه داشت.
مثال:
She told an enthralling story that kept everyone on the edge of their seats.
معنی فارسی کلمه enthralling
:
مجذوب‌کننده، به شدت جذاب و گیرنده، به طوری که نمی‌توان از آن چشم برداشت.
