معنی فارسی enthrong
B2جمع شدن تعداد زیادی از مردم در یک مکان.
To gather or crowd together in large numbers.
- VERB
example
معنی(example):
هواداران برای مسابقه نهایی به ورزشگاه هجوم خواهند آورد.
مثال:
Fans will enthrong the stadium for the final match.
معنی(example):
مردم جمع شدند تا به محل جشنواره هجوم آورند.
مثال:
People gathered to enthrong the site of the festival.
معنی فارسی کلمه enthrong
:
جمع شدن تعداد زیادی از مردم در یک مکان.