معنی فارسی entitledness
B2احساس حق داشتن یا استحقاق که معمولاً به خواسته‌ها و انتظارات غیرمنطقی منجر می‌شود.
A sense of having rights or deservedness that often leads to unreasonable demands or expectations.
- NOUN
example
معنی(example):
احساس entitledness او باعث درگیری با همتایانش شد.
مثال:
His entitledness led to conflicts with his peers.
معنی(example):
احساس entitledness برخی اعضا می‌تواند بر دینامیک گروه تأثیر بگذارد.
مثال:
The entitledness of some members can affect group dynamics.
معنی فارسی کلمه entitledness
:
احساس حق داشتن یا استحقاق که معمولاً به خواسته‌ها و انتظارات غیرمنطقی منجر می‌شود.
