معنی فارسی entitles
B1حق چیزی را داشتن، به دست آوردن یک امتیاز یا مزیت به خاطر یک عمل یا ویژگی خاص.
To give someone a right or claim to something.
- verb
verb
معنی(verb):
To give a title to.
معنی(verb):
To dignify by an honorary designation.
معنی(verb):
To give power or authority (to do something).
مثال:
A passport entitles the bearer to travel to other countries.
معنی(verb):
To give rightful ownership.
معنی(verb):
To give a title to a book, film, play, etc.
example
معنی(example):
کار سخت او به او حق ارتقا می‌دهد.
مثال:
His hard work entitles him to a promotion.
معنی(example):
بورسیه به دانشجویان حق کتاب‌های درسی رایگان می‌دهد.
مثال:
The scholarship entitles students to free textbooks.
معنی فارسی کلمه entitles
:
حق چیزی را داشتن، به دست آوردن یک امتیاز یا مزیت به خاطر یک عمل یا ویژگی خاص.
