معنی فارسی entoplastral

B1

استخوانی در برخی خزندگان که به عنوان بخشی از ساختار اسکلتی آنها شناخته می‌شود.

A bone found in some reptiles, recognized as part of their skeletal structure.

example
معنی(example):

استخوان انتوپلاسترال در برخی از خزندگان قرار دارد.

مثال:

The entoplastral bone is located in some reptiles.

معنی(example):

دانشمندان ساختار انتوپلاسترال را برای درک تکامل مطالعه می‌کنند.

مثال:

Scientists study the entoplastral structure to understand evolution.

معنی فارسی کلمه entoplastral

: معنی entoplastral به فارسی

استخوانی در برخی خزندگان که به عنوان بخشی از ساختار اسکلتی آنها شناخته می‌شود.