معنی فارسی enumerator
B1شخصی که اطلاعات را جمع‌آوری می‌کند، به ویژه در کارهای آماری.
A person who counts or collects data, especially in surveys.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who, or a thing that enumerates; a counter or iterator.
معنی(noun):
A census taker.
example
معنی(example):
یک شمارش‌گر داده‌ها را برای نظرسنجی‌ها جمع‌آوری می‌کند.
مثال:
An enumerator collects data for surveys.
معنی(example):
او در طول سرشماری به عنوان یک شمارش‌گر کار کرد.
مثال:
She worked as an enumerator during the census.
معنی فارسی کلمه enumerator
:
شخصی که اطلاعات را جمع‌آوری می‌کند، به ویژه در کارهای آماری.
