معنی فارسی enunciation

C1

عمل یا شیوه‌ی بیان یا تلفظ کلمات.

The act of pronouncing words clearly and distinctly.

example
معنی(example):

بیان واضح در سخنرانی‌های عمومی ضروری است.

مثال:

Clear enunciation is essential in public speaking.

معنی(example):

بیان شعر بر زیبایی آن افزوده بود.

مثال:

The enunciation of the poem added to its beauty.

معنی فارسی کلمه enunciation

: معنی enunciation به فارسی

عمل یا شیوه‌ی بیان یا تلفظ کلمات.