معنی فارسی envisages
B2در نظر گرفتن یا تصور کردن یک وضعیت یا سناریو در آینده.
To imagine or envision a future possibility or scenario.
- verb
verb
معنی(verb):
To conceive or see something within one's mind; to imagine or envision.
example
معنی(example):
او آینده‌ای را متصور می‌شود که در آن همه به طور پایدار زندگی می‌کنند.
مثال:
She envisages a future where everyone lives sustainably.
معنی(example):
معمار ساختمانی را متصور می‌شود که با طبیعت ترکیب شود.
مثال:
The architect envisages a building that blends with nature.
معنی فارسی کلمه envisages
:
در نظر گرفتن یا تصور کردن یک وضعیت یا سناریو در آینده.
