معنی فارسی enwreathe

B1

حلقه زدن یا پیچیدن چیزی به صورت زیبا و زینتی.

To encircle or adorn with a wreath.

verb
معنی(verb):

To surround or encompass as with a wreath.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند قوس را با گل‌ها بیفرازند.

مثال:

They chose to enwreathe the arch with flowers.

معنی(example):

او دوست دارد سخنرانی‌هایش را با نقل‌قول‌ها بیفرازد.

مثال:

He likes to enwreathe his speeches with quotes.

معنی فارسی کلمه enwreathe

: معنی enwreathe به فارسی

حلقه زدن یا پیچیدن چیزی به صورت زیبا و زینتی.