معنی فارسی enwreathing

B2

پیچیدن و تزیین چیزی با حلقه‌ها یا نوارهای گیاهی، غالباً به صورت زیبایی شناختی و برای تزئین.

To encircle or adorn with something, often in a decorative manner.

verb
معنی(verb):

To surround or encompass as with a wreath.

example
معنی(example):

باغبان در حال پیچیدن گل‌ها با پیچک‌هاست.

مثال:

The gardener is enwreathing the flowers with vines.

معنی(example):

جشنواره زمانی برای پیچیدن روستا با چراغ‌ها و تزئینات بود.

مثال:

The festival was a time for enwreathing the village in lights and decorations.

معنی فارسی کلمه enwreathing

: معنی enwreathing به فارسی

پیچیدن و تزیین چیزی با حلقه‌ها یا نوارهای گیاهی، غالباً به صورت زیبایی شناختی و برای تزئین.