معنی فارسی ephemeric
B2به معنای گذرا و موقتی، چیزی که دوام ندارد.
Of or relating to something that is short-lived.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شادی او زودگذر بود و با واقعیت محو شد.
مثال:
Her joy was ephemeric, fading as the reality set in.
معنی(example):
هنر مجسمههای شنی به خاطر طبیعت زودگذرش معروف است.
مثال:
The art of sand sculptures is known for its ephemeric nature.
معنی فارسی کلمه ephemeric
:
به معنای گذرا و موقتی، چیزی که دوام ندارد.