معنی فارسی ephemerous
B2افهمروسی، زودگذر و به سرعت از بین رفتن، به طور خاص برای مواردی استفاده میشود که زمان محدودی دارند.
Lasting for a very short time; transient.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گُلهایی که فقط یک روز شکوفا میشوند، به عنوان افهمروسی در نظر گرفته میشوند.
مثال:
Flowers that bloom for just a day are considered ephemerous.
معنی(example):
طبیعت افهمروسی برخی حشرات جذاب است.
مثال:
The ephemerous nature of some insects is fascinating.
معنی فارسی کلمه ephemerous
:
افهمروسی، زودگذر و به سرعت از بین رفتن، به طور خاص برای مواردی استفاده میشود که زمان محدودی دارند.