معنی فارسی ephesine

B2

افسینی، به یا مربوط به چیزهایی که با باستان‌شناسی افسوس و آثار آن مرتبط هستند.

Relating to or characteristic of Ephesus, especially its archaeological artifacts.

example
معنی(example):

اشیاء افسینی بینش‌هایی از زندگی باستانی فراهم می‌کنند.

مثال:

Ephesine artifacts provide insight into ancient life.

معنی(example):

موزه مجموعه‌ای از سفال‌های افسینی دارد.

مثال:

The museum has a collection of Ephesine pottery.

معنی فارسی کلمه ephesine

: معنی ephesine به فارسی

افسینی، به یا مربوط به چیزهایی که با باستان‌شناسی افسوس و آثار آن مرتبط هستند.