معنی فارسی ephoralty
B1اپهرالتی، نهاد حاکمیتی در اسپارت با اختیارات خاص.
The office or authority of ephors in ancient Sparta.
- NOUN
example
معنی(example):
اپهرالتی یک نهاد قدرتمند در اسپارت بود.
مثال:
The ephoralty was a powerful institution in Sparta.
معنی(example):
اصلاحات غالباً توسط اپهرالتی شروع میشد.
مثال:
Reforms were often initiated by the ephoralty.
معنی فارسی کلمه ephoralty
:
اپهرالتی، نهاد حاکمیتی در اسپارت با اختیارات خاص.