معنی فارسی ephthalite
B1قوم یا قبیلهای که در تاریخ به نام افطالیت شناخته میشود و تأثیرات بسیاری بر مناطق مختلف گذاشته است.
A term used to describe a group of nomadic tribes known for their significant impact in Central Asia historically.
- NOUN
example
معنی(example):
قبایل افطالیت در آسیای مرکزی باستان تأثیرگذار بودند.
مثال:
The ephthalite tribes were influential in ancient Central Asia.
معنی(example):
محققان تاریخ افطالیت را برای درک دینامیکهای منطقهای مطالعه میکنند.
مثال:
Scholars study the ephthalite history to understand regional dynamics.
معنی فارسی کلمه ephthalite
:
قوم یا قبیلهای که در تاریخ به نام افطالیت شناخته میشود و تأثیرات بسیاری بر مناطق مختلف گذاشته است.