معنی فارسی epicentral

B1

مربوط به مرکز زلزله، ناحیه‌ای که بالای مرکز وقوع زلزله قرار دارد.

Relating to the epicenter of an earthquake.

example
معنی(example):

منطقه مرکزی زلزله بیشترین خسارت را از لرزش داشت.

مثال:

The epicentral area experienced the most damage from the tremor.

معنی(example):

آنها بر روی منطقه مرکزی زلزله برای تحقیق خود تمرکز کردند.

مثال:

They focused on the epicentral zone for their research.

معنی فارسی کلمه epicentral

: معنی epicentral به فارسی

مربوط به مرکز زلزله، ناحیه‌ای که بالای مرکز وقوع زلزله قرار دارد.