معنی فارسی epichil
B1جزئی در آثار هنری یا ادبی که اهمیت ویژهای دارد.
A part in a narrative or artwork that signifies a climax or high point.
- OTHER
example
معنی(example):
هنرمند یک اپیچیل را برای نشان دادن اوج داستان نقاشی کرد.
مثال:
The artist painted an epichil to signify the climax of the story.
معنی(example):
در ادبیات، یک اپیچیل معمولاً نمایانگر یک نقطه عطف اساسی است.
مثال:
In literature, an epichil often represents a critical turning point.
معنی فارسی کلمه epichil
:
جزئی در آثار هنری یا ادبی که اهمیت ویژهای دارد.