معنی فارسی epicontinental

B1

منطقه‌ای که به قاره‌ها متصل است و معمولاً دریاها و اقیانوس‌ها را در بر می‌گیرد.

Pertaining to land areas that are adjacent to oceans or seas.

adjective
معنی(adjective):

Located on a continental shelf

example
معنی(example):

منطقه اپی‌کانتیننتال غنی از تنوع زیستی است.

مثال:

The epicontinental region is rich in biodiversity.

معنی(example):

زمین‌شناسان برای درک از محیط‌های باستانی رسوبات اپی‌کانتیننتال را مطالعه می‌کنند.

مثال:

Geologists study epicontinental deposits for insights into ancient environments.

معنی فارسی کلمه epicontinental

: معنی epicontinental به فارسی

منطقه‌ای که به قاره‌ها متصل است و معمولاً دریاها و اقیانوس‌ها را در بر می‌گیرد.