معنی فارسی epidermolysis
C2وضعیتی که در آن پوست به راحتی آسیب میبیند و تاول میزند.
A group of rare genetic disorders that cause fragile skin that blisters easily.
- noun
noun
معنی(noun):
A connective tissue disease.
example
معنی(example):
اپیدرمولیز یک وضعیت است که در آن پوست به راحتی تاول میزند.
مثال:
Epidermolysis is a condition where the skin blisters easily.
معنی(example):
بیماران مبتلا به اپیدرمولیز به مراقبت ویژهای نیاز دارند تا از آسیبهای پوستی جلوگیری شود.
مثال:
Patients with epidermolysis require special care to avoid skin injuries.
معنی فارسی کلمه epidermolysis
:
وضعیتی که در آن پوست به راحتی آسیب میبیند و تاول میزند.